۱- «آتابای» بهترین فیلم کارنامه نیکی کریمی است. از شخصیتپردازی ملموس گرفته تا فرم بصری که به شدت با مفاهیم مورد نظر فیلم همخوانی دارد. فیلمی که منتخب منتقدان در اغلب نشریات تخصصی از جمله مجله فیلم شد، اما به شکل عجیبی در جشنواره فجر، با وجود کاندیدا شدن در پنج رشته اصلی، هیچ جایزهای نگرفت! در صورتی که خیلیها سیمرغ کارگردانی، بازیگری و فیلمبرداری را حق مسلم فیلم میدانستند.
۲- یکی از امتیازات فیلم، هویت بخشیدن به لوکیشن در روایت است. معمولا کم پیش میآید در سینمای ایران که فیلمساز به لوکیشن به شکل یک پرسوناژ نگاه کند، اما از عباس کیارستمی تا اصغر فرهادی مواردی بوده که چنین نگاهی به لوکیشن داشتهاند و حالا نیکی کریمی با نگاهی کاملا مستقل، از محیط زیبا و چشمنواز به خصوص باغ قدیمی و رودخانه به بهترین شکل استفاده کرده است. به عنوان مثال -برای اینکه داستان لو نرود – به یکی از پلانهای فیلم اشارهای گذرا میکنیم. پلانی که قهرمان داستان در انبوهی از شاخههای گیلاس و توت فرنگی و آلبالو، انگار گرفتار شده و میتواند استعارهای از عشق باشد که در پوستر فیلم نیز به شکل هوشمندانهای از این باغ استفاده شده است.
۳- یکی دیگر از امتیازات مثبت فیلم، داستانگو بودن آن به شیوه مدرن است. یک ملودرام عاشقانه که البته ظاهری کلاسیک و در واقع پوستهای برمبنای قواعد فیلمنامهنویسی سید فیلدی دارد، اما با ابهام و ایهامی که درباره قهرمان اصلی روایت و سکوت های متوالی او پرداخت شده ، به سینمای مدرن تنه میزند که نشان میدهد کریمی حالا دیگر با شناخت دقیق ژانرها و قواعدش، جایگاه خودش را به عنوان فیلمساز کاربلد، تثبیت کرده است. فیلمی که کاملا تاثیرپذیری کریمی از سینمای اروپا، البته به شکل درستش را آشکار میکند.
۴- بازیهای فیلم عالیاند. از هادی حجازیفر که دقیقا تایمینگ خشونت و سکوتش را به راحتی حفظ میکند گرفته تا سحر دولتشاهی، اما در این میان جواد عزتی مانند نگینی در روایت فیلم می درخشد.به عنوان مثال در سکانسی که کنار دریاچه نمک یا رودخانه میگذرد، عزتی با استفادهی به جا از فن بیان و زبان بدن به راحتی درونیات خودش را، به خصوص از طریق خیرگی چشمانش به بیننده منتقل میکند که البته از کارگردانی که خودش سه دهه است در سطح اول سینمای ایران حضور موثری داشته، این توقع در بازیهای فیلم میرفت.
۵- فرم بصری، بدون شک یکی از نقاط قوت فیلم است. سعی شده اعتدال هم میان تصاویر کارت پستالی و چشم نواز و هم میان تصاویری کاملا رئالیستی رعایت شود. به عنوان مثال تصویری که از رودخانه در فیلم میبینیم با رعایت درست نقاط طلایی کادر یکی از بهترین تصاویری است که در چند سال اخیر از خورشید در سینما، دیدهایم. یا پلانی که قهرمان داستان درباغ میدود و دوربین به خوبی حالت مشاهدهگرانه به خود میگیرد. در واقع سامان لطفیان در «آتابای» ثابت می کند که علاوه بر سینمای مستند، در سینمای داستانی نیز فیلمبردار خوشسلیقهای است.
۶- به نظر من، میان کارگردان و فیلمساز یک فرق اساسی وجود دارد. کارگردان در حکم اپراتور عمل میکند و صرفا کارش به تصویر کشیدن فیلمنامه است، اما فیلمساز جهانبینی دارد و با نگاهی هستیشناختی فیلم میسازد. «آتابای» واجد حالت دوم است. یعنی پرواضح است که کریمی با ذهنیتی کاملا قوام یافته سر صحنه حاضر شده و یکی از مفاهیم فیلم که شاید تاثیر خاطرات تلخ و شیرین در زندگی آدمها است به بهترین شکل، همذاتپنداری مخاطب را برمیانگیزد. در واقع «آتابای» از آن نمونه فیلمهایی است که بعد از پایانش، بیننده را به تفکر وادار میکند و این یکی از خصوصیات فیلمهای اثرگذار است و نشان میدهد فیلمساز، با یک جهانبینی مشخص و نقشه راهی مهندسی شده، پشت دوربین قرار گرفته است.
۷- نکته آخر اینکه فیلم پتانسیل بالایی جهت فروش دارد. هم از پول سازترین بازیگر چند سال اخیر یعنی جواد عزتی بهره برده، هم فرم بصری چشمنوازی دارد و هم به دلیل اینکه توانسته مرز میان مخاطب عام و خاص را رعایت کند، به خوبی میتواند برای مخاطب عام سرگرمکننده و برای مخاطب خاص تاویلپذیر باشد. در واقع جهان هرمنوتیک و تازهای که کریمی در داستانش خلق میکند، «آتابای» را با تبلیغات مناسب به راحتی یکی از گزینههای فیلم پرفروش قرار میدهد.